عسل مامان نفس بابا

ماشاله دیگه بزرگ شدی و امسال به کلاس چهارم رفتی هر کار کردم تو رو مدرسه شهید بابایی ثبت نام کنم نشد لیاقت تو رو نداشتن دیگه آخر تو رو دبستان شهربانو ثبت نام کردم سرکار خانم کمالی بسیا معلم خوب و آقای اسلامی مدیر مدرسه هستند.   ...

دوباره امام رضا ما رو طلبید و دقیقا بعد از سه ماه یعنی تاریخ 25 شهریور با کاروان بسیج کارگری و به لطفا بابایی دوباره مشهدی شدیم خداییش خیلی خیلی خوش گذشت.از چشمه آب گرم مرتضی علی طبس تا شاندیز و ..     ...

وقتی از مشهد برگشتیم تاریخ 28 خرداد بود و تا تولد شما 3 روز دیگه بیشتر نمونده بود برای همین با خاله تصمیم گرفتیم که 29 خرداد که خانواده ی من که به دیدنی ما مآیند همان شب تولد بگیریم خداییش تولد با حال و خاطره انگیزی هم شد. الهی 120سالگیت جشن بگیرم. ...

بالاخره امام رضا هم ما رو طلبید و به مشهد رفتیم خداییش خیلی سفر خوبی بود با هواپیما و هتل اطلس و غذا عالی. انشاله دوباره قسمت بشه. ...

یکی از بهترین و قشنگترین سفرامون سفر به قشم بود اینقدر تو از دریا خوشت اومده بود و کلی بهت خوش گذشت. ...

یلدای امسال رو مثل سال پیش خونه مامان جون بودیم که در آخر بقیه رفتن و ما موندیم اونجا و شب هم همونجا خوابیدیم. اینم از یلدای مدرسه ...

عزیز مامان تو این مدت نرسیدم وبلاگت به روز رسانی کنم کلی مطلب جا مانده دارم .از کلاس سومت و معلم خوبت سرکارخانم دستمالچی ...

...

خوشکل مامان باورم نمیشه اینقدر داری بزرگ میشی و ما هم پیر میشیم امسال تصمیم گرفتیم بجای تولد تو رو پارک ببریم و هر چی خواستی سوار شی برا همین اول پارک شادی رفتیم ولی چرخ و فلک اونجا خراب بود و از اونجایی که شما عاشق چرخ و فلک بودین به پارک کوهستان رفتیم خلاصه اونشب خیلی بهت خوش گذشت البته بگم که بعدازظهر اونروز من یه کیک کوچیک گرفتم و به خونه مادرجون بردم و تولدت رو اونجا جشن گرفتیم البته عمه طیبه و عمو احمد هم بودن عزیزم تولدت مبارک ...